منابع ایرانی وابسته به " Debkafile" پرده از هویت یک جوان ایرانی برداشتند که در یازدهم ژانویه 2011، در تلویزیون ایران به جاسوسی برای موساد و قتل کارشناس فیزیک اتمی، مسعود علیمحمدی ، اعتراف کرده بود. مجید جمالی فشی، در زندگی واقعی خود عضو واحد مخفی " مرگ " در سپاه پاسداران انقلاب است. او یک ورزشکار رتبه بالا ست و چهره اش برای مردم در ایران شناخته شده می باشد. جمالی فشی، تا پایان سال 2009 میلادی از اعضای تیم ایران در مسابقات جهانی کیک بوکسینگ بوده است.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات و امنیت ایران، قصد داشت با این نمایش تلویزیونی " جاسوس اسرائیل " بگوید که این ماًمورین ایرانی هستند که در " موساد " رخنه کرد ه اند و نه بر عکس آن . هدف مصلحی انحراف افکار عمومی از خسارات وارده به سیستم های ایران توسط ویروس کامپیوتری " استاکس نت " بود. اگر مجید حقیقتاً به استخدام " موساد " در آمده بود، این می تواند یک پیروزی بزرگ برای سازمان جاسوسی اسرائیل باشد و نه برای تهران.
برای اکثریت بینندگان تلویزیون ایران، عملیات " موساد " نه تنها به هدف رسیده و برنامه های اتمی رژیم ایران را فلج کرده است، بلکه نفوذ این سازمان در میان واحد های مخفی سپاه پاسداران انقلاب نیز دیده می شود و این خود یک کار با ارزش است.
" Debkafile" می نویسد: هویت واقعی مجید جمالی فشی، توسط منابع خبری ما در ایران مشخص شده است. او در سال 1978 در تهران متولد شده است، او پس از پایان دوران خدمت سربازی خود در سپاه پاسداران، اوقات خود را به ورزش کیک بوکسینگ اختصاص داده و عضو ذخیره سپاه پاسداران بوده است، جمالی فشی و صد ها ورزشکار دیگر، عضو یک واحد مخفی سپاه پاسداران می باشند که رژیم از این گروه برای ماًموریت ها ویژه ای چون، شکستن دست، پا،سر وکشتن مخالفین خود استفاده می کند.
در خلال تابستان 2009، این جوان ورزشکار در سرکوبی مردم معترض به انتخاب احمدی نژاد، در خیابان ها شرکت فعالی داشت. یکی از کار های جاری رژیم در تهران، استفاده از ورزشکاران ملی برای " زدن سران " برای " کنترل جمعیت " بود کاری که از با اعتراض شدید فدراسیون بین المللی ورزش های رزمی روبرو شد.
نقش جمالی فشی، در این سرکوب ها به اندازه ای است که مردم ایران نمی توانند بپذیرند که او عامل " موساد " باشد. بسیاری بر این باورند که این اعترافات قلابی است، ولی گروهی از مخالفین رژیم می گویند که نقش جمالی فشی، در کشتن دکتر علیمحمدی ناشی از اختلافات درونی سران سپاه پاسداران است و دلیل کشته شدن علیمحمدی نزدیک شدن وی به مخالفین بوده است.
در نیمه دوم سال 2009 میلادی، این دانشمند ایرانی در گرد همایی های عمومی سران مخالف رژیم شرکت داشته و اعلامیه هایی را علیه رژیم امضاء کرده است ، به همین دلیل تصمیم کشتن او گرفته شد.
رژیم دکتر علیمحمدی را به عنوان یک خائن در میان دانشگاهیان، نخبگان و دست اندرکاران مسائل اتمی قلمداد می کرد ، بنابراین وفاداری او به سختی زیر سئوال رفته بود و رژیم نمی توانست اجازه دهد که او به گروه مخالف بپیوندد. واحد مخفی سپاه پاسداران، متخصص این گونه ماًموریت ها بود و حکم از بین بردن علیمحمدی به مجید، جوان ورزشکار داده شد.
بنابراین چرا وزیر اطلاعات و امنیت، قانع شد که لازم است پرده از روی بخشی از این ماجرا بردارد و نقش خود را آشکار کند؟ مانند همیشه دلایل تصمیم گیرندگان در جمهوری اسلامی معما گونه وتاًسف آور است. در تهران شایع است که وزیر اطلاعات و امنیت ، نا گزیر به ادامه این نمایش تا پایان آن می باشد و ناچار است حکم اعدام مجید را به عنوان " جاسوس اسرائیل " اعلام کند، سپس پس از یک عمل جراحی پلاستیک و تغییر چهره ، به او یک هویت تازه داده خواهد شد و کسی او را نخواهد شناخت.
یک شایعه دیگر که بیشتر شنیده می شود این است که مجید، قربانی اختلافات وزارت اطلاعات و فرماندهان رده بالای سپاه پاسداران شده است، اختلافاتی که در ماه های گذشته شدت یافته است.
سپاه پاسداران تصمیم گرفته که در قتل دکتر علیمحمدی از مجید به عنوان " سپر بلا " استفاده کند و سپس اعلام کند؛ مجید، بدون دریافت دستور مستقیم از مقامات بالای سپاه، مرتکب قتلی شده است که فرمان آن از سوی بخشی از اعضای خود سر سپاه صادر شده بود.
در این صورت آینده مجید، روشن نیست. پس از قتل این دانشمند و خسارات وارده به برنامه های اتمی ایران ، مصلحی باید کسی را برای مجازات پیدا می کرد.
آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب ناچار به دخالت و حل اختلاف میان سازمان های امنیتی رژیم می باشد و سرنوشت مجید نیز بستگی به این مسئله خواهد داشت. نمایش " عامل موساد " بی شک آخرین نقش مجید خواهد بود .